زندگینامه:
مارتین هایدگر (Martin Heidegger) فیلسوف و شاعر آلمانی، در سال ۱۸۸۹ (میلادی) در روستای مسکیرش ( Messkirche) در بادن- ورتمبورگ، در جنوب غربی آلمان و در دل کوهستان آلپ، و در خانوادهای تهیدست، سنت گرا و کاتولیک به دنیا آمد، و در سال ۱۹۷۶ (میلادی) در شهر فرایبورگ درگذشت. هایدگر هرگز پیوند (تعلق خاطر) خود را با روستای خود نگسست.
بن مایه های فکری آغازین هایدگر بر گرفته از فلسفه کانت و هگل،… می باشد. وی یکی از معروفترین فیلسوفان قرن بیستم بود. او با شیوهای نوین به تامل درباره وجود پرداخت. اندیشههای هایدگر بر دیدگاههای بسیاری از فلاسفه پس از تجدد مانند اگزیستانسیالیسم، ساختارشکنی … اثر گذاشت و رقمزننده مایههای فکری بسیاری از متفکران از جمله میشل فوکو، ژاک دریدا، هانا آرنت، لئو اشتراوس، هربرت مارکوزه و هانس-گئورگ گادامر بوده است.
زندگی علمی (آکادمیک):
هایدگر یکی از شاگردان ادموند هوسرل که رییس دانشگاه هم بود به شمار می رود، پایان نامهی دانشگاهی هایدگر “نظریه دونس اسکاتوس در مورد مقولهها و معنا” که در ۱۹۱۵ چاپ شد. کار دانشگاهی هایدگر با تدریس در رشتههای یزدانشناسی کاتولیک و فلسفه در دانشکدهی فلسفهی دانشگاه فرایبورگ در ۱۹۱۵ شروع شد، و با درسهای مهمی درباره پدیدارشناسی، هرمنوتیک واقع بودگی، زمان، و بررسی نو آورنهی تاریخ فلسفه، در دو دانشگاه فرایبورگ و ماربورگ، در سالهای بعد، پیش رفت.
در سال ۱۹۲۷ مشهورترین اثر فلسفی او با عنوان sein und zeit یا هستی و زمان منتشر شد. در آغاز دههی ۱۹۳۰ هایدگر با بازنگری در شماری از مبانی کار فکریاش، راهی تازه در اندیشیدن به هستی را در پیش گرفت که پس از طی مرحلهای که به «دوران دگرگونی» مشهور شده، به دستاوردهایی جدید منجر شد. مهمترین متنی که در حکم جمع بندی آراء فلسفی هایدگر در نخستین دورهی کار فکری او به شمار میرود “هستی و زمان” است.
اعتقاد:
هایدگر به کلیسا نمیرفت، و معلوم نبود که در پایان عمر به کدام آیین مسیحی اعتقاد دارد. آشکارا از هر بحث دینی طرفه میرفت، هایدگر خودش با مذهب کاتولیک بزرگ شد. و در یکی از حوزههای دینی درس خواند و میخواست کشیش شود که نقد عقل محض (critique of rue reason ) کانت را خواند و پس از مشاهده استدلالهای کانت با او هم عقیده شد که براهین وجود خدا هیچ کس یک متقن نیست. بنابراین، به دانشگاه رفت و چندی علوم طبیعی و بعد فلسفه خواند و به این ترتیب، آدمی شد بدون هیچ ایمان دینی مشخص. خودش گفته است من شخصی هستم “بی خدا” godless ، و گویی میخواسته بگوید تقدیر این بوده که به چنین سر نوشتی دچار شوم.
ساختن، سکونت، تفکر (Thinking ، Dwelling ، Building):
هایدگر بر آن است تا مفهوم سکونت را روشن سازد، او قصد دارد تا پژوهشی کلمه شناسی به معنای سکونت دست یابد و این سکونت به موجودیت او را سبب می شود. نظریه هایدگر را می توان چون نقدی بر تفکر لوکوربوزیه (تفکر مدرنسیت) و نظریه معماری ترقی گرای او مورد مطالعه قرار داد، تفکر و نظریه هایی که خانه برایشان ماشین و ابزار است، و تصور می کنند که سکونت به یک رابطه مصرفی کاهش پیدا کرده است. این اصول به همان اندازه که در مسکن فردی، خانه مورد عمل قرار می گیرد در مسکن جمعی، شهر نیز بروز می کند.
تفکر هایدگر، بی تردید به جهت گیری عقیدتی باز می گیرد که ما فرهنگ گرایش نامیدیم، هدف او آن است که به مساله شهرسازی و از آن ره به الزامات فرهنگی آن، بعدی شاعرانه به عنوان پیش درآمدی برای وجود، بخشیده شود. به نظر می رسد که ما تنها با مفهوم ساختن (Baun) به مسکن باز می گردیم. هدف این یکی یعنی ساختن، و دیگری یعنی مسکن است. با این وجود همه ساختمانها (ورزشگاه، نیروگاه، ایستگاه قطار، بزرگراه، سد، و یا بازار و …)، مسکن نیستند.
بررسی معنا شناسانه واژه ها و تبیین کلمه سکونت:
وجود و سکونت: واژه های کهن Bauan، Beuron، Beuren،Bauen ،Buri، Buren، Buan، Bho، Beo، Bin، … در زبان آلمانی: بنابراین سکنی گزیدن به پس زمینه و پس شکل های متفاوتی (پروراندن، اقامت گزیدن، مقیم بودن، اندیشیدن، انسان بودن بسان موجودی فانی روی زمین بودن، هستن، محصور کردن، مراقبت کردن، کاشتن مزرعه و نشانیدن تاک، ساختن و برپا کردن و…) می باشدکه در آنها مسکن، در پس فعالیت های مراقبتی مربوط و ساخت و ساز تکمیل می گردد، فعالیتهایی که برای خود اصطلاح Bauen و همراه با آن حتی چیزی طلب می کنند که این اصطلاح تعیین می کند. بدین ترتیب، معنای خاص Bauen یعنی سکونت به فراموشی سپرده می شود.