استناد:
اصلی ترین ابزار در مطالعات کتاب سنجی به شمار میرود و البته در علم سنجی هم از جایگاهی قابل توجه بهرهمند است. در حوزهٔ علوم کتابداری و اطلاع رسانی، ساندیسون عقیده دارد که استناد نشان دهندهٔ تصمیم نویسنده است که میخواهد رابطهٔ میان مدرکی را که دارد تهیه میکند با نوشتهای دیگر نشان دهد. اسمیت نیز مدعی است که رابطهٔ میان مدارک استنادکننده و استناد شونده با استناد نشان داده میشود؛ بنابراین میتوان گفت از استناد در جایگاه ابرازی یاد شده، که میان اندیشه های جدید و اندیشه های پیشین پیوند برقرار میکند. پیوند علمی میان اندیشه ها که از طریق استناد برقرار میشود به قدری حائز اهمیت است که بسیاری از صاحب نظران، وجود استناد در یک اثر را نشانهٔ اعتبار و نبود استناد را به منزلهٔ بیاعتباری یا کماعتباری آن در نظر میگیرند؛ از سویی دیگر، بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که هرگاه تعداد زیادی از آثار به اثری استناد کنند، باید آن را یک اثر حائز اهمیت بهشمار آورد و این استناد ها را تا حد زیادی نشانهٔ اعتبار آن اثر دانست.
اهمیت استناد:
استناد به یک اثر، نشان دهنده نفوذ و تأثیر علمی آن است. از همین روست که امروزه ارتباط یک اثر با آثار پیشین را از طریق استناد آن به آثار پیشین سنجش و ارزیابی کرده، جایگاه اثر تولید شده را در شبکه ارتباط های علمی مشخص میکنند. پس باید گفت که استناد، معیاری برای محک زدن درجهٔ اعتبار و اصالت مطالب ارائه شده در هرنوشته بهشمار میآید؛ و از این منظر نیز پراهمیت است که امکان به نمایش درآوردن ارتباط میان موضوع ها را فراهم میسازد و حتی به ترسیم نقشهٔ این ارتباط میپردازد.
دیمیتروف در پژوهش خود دلایل زیر را برای استناد کردن بر میشمارد :
- ایجاد پیوند میان اثر مورد نظر با آثار مرتبط پیشین
- اعتبار بخشی و ادای احترام
- فراهم آوردن شواهد برای اثبات ادعا و ارائه توضیح های لازم