گونه های خانواده:
از مدت ها قبل جامعهشناسان و طی نیم قرن اخیر روانشناسان به تقسیمبندی و توصیف خانوادهها علاقمند بودهاند. خانواده را میتوان از ابعاد گوناگون بررسی کرد. برای نمونه بر حسب همخونی یا بر حسب سببی مورد بررسی قرار داده ساروخانی (۱۳۷۰)، خانواده را شامل انواع: زیستی، مرکب، زن و شوهری، گسترده، پیوسته، ناقص، پدر و مادری، ستاکی، هستهای و زادروگا میداند. کارلسون و همکاران (۱۳۷۸ ص۲۴۰) عنوان میکنند تغییرات ناگهانی در درون خانواده همراه با تغییرات افراطی در اشکال خانواده بوده است، ویژگی امروز زندگی خانوادگی، الگوهای بسیار متعدد آن است مانند: خانوادههای هستهای، تک والدی، تجردی، خانوادههای بدون فرزند، ازدواجهای مجدد، پدر خواندگی و مادر خواندگی، خانواده و فرزند خواندگی، خانواده چند نسلی، ازدواجهای قرار دادی غیر سنتی و همزیستی همجنسگرایان.
نقش و کارکرد خانواده:
در جامعههای سنتی، تعدادی از کارکردها که در خانواده نوین بر عهده سایر مؤسسات است، در ردیف مسئولیتهای خانواده به حساب میآید. خانواده قبول میکند که آموزش و پرورش اعضاء خود را انجام دهد، برای افراد کار تهیه کند، وسایل گذران اوقات فراغت آنها را تدارک ببیند. تسلیهات رفاهی فراهم کند، امکانات اقتصادی ایجاد کند، و حتی به افراد آموزش مذهبی بدهد. شبکه روابطی که بر اساس آن اعضای یک خانواده در پیوند و ارتباط با یکدیگر قرار میگیرند زیر نفوذ قوانین، آداب و رسوم و سنتهایی است که پایگاه و نقشهای افراد را تعیین میکند. شوهر دارای نقش خاصی است، و نقش زناشویی توسط زن و شوهر ایفا میشود. در بعضی از خانوادهها بزرگترین فرزند پسر هم ممکن است پایگاه ویژهای داشته باشد. (محسنی، ۱۳۷۵ : ۳۰۲) اکبرن (ناس، ۱۹۷۳ : ۸) در چند دهه پیش هفت کارکرد برای خانواده در نظر گرفت.
کینکزلی «دیویس» (باتامور، ۱۳۵۳ : ص ۱۹۱) پس از تشریح روابط متقابل اعضای خانواده، چهار کارکرد اساسی زیر را برای خانواده عنوان میکند:
- کار کرد تولید مثل
- کارکرد نگهداری کودکان نابالغ
- کارکرد کاریابی ایجاد پایگاه اجتماعی برای فرزندان
- کارکرد جامعهپذیری.