توسعه اقتصادی:
امروزه ملل به اصطلاح «جهان سوم»یا به عبارت دیگر، ملل«توسعه نیافته» ، «کمتر توسعه یافته» و «در حال توسعه» بیش از صد کشور جهان را شامل می شوند. بیداری مستعمره های امریکای لاتین و استقلال آنها از قرن نوزدهم آغاز شد و با گسترش مبارزات خونین استقلال طلبانه ملت های آسیایی و در پی آن افریقایی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، تا حدود یک دهه پیش ادامه یافت. همچنین می توان تحولاتی را که در جمهوری های تازه استقلال یافته آسیای مرکزی و اروپای شرقی رخ داد کمابیش به همین فراگرد افزود.
به طور کلی در باب توسعه و روش های دستیابی به آن ۶ استراتژی مجزا را می توان تشخیص داد:
- استراتژی پولی
- استراتژی توسعه ای که نگاه به خارج دارد (اقتصاد باز)
- صنعتی شدن
- استراتژی انقلاب سبز
- استراتژِی های توزیع مجدد در توسعه
- استراتژِی های سوسیالیستی توسعه
استراتژی پولی:
این استراتژِی توجه خود را معطوف می کند بر ارتقاء کارایی علائم بازار (قیمت ها نشاندهنده ارزش واقعی باشند) هدف های این استراتژی تثبیت قیمت ها و ایجاد بازارهایی که دارای کار خوبی باشند، تخصیص منابع از طریق ارتقای سطح تولید و درآمد و بهبود زندگی، دستیابی به سطوح بالای پس انداز به منظور ارتقای نرخ رشد تولید. به عقیده این مکتب در شرایط آرمانی اشتغال کامل، رقابت کامل و مکانیسم قیمت منجر به ترکیبات بهینه عوامل در تولید و کاراترین ترکیب محصول خواهد شد. اما ااز آنجا که این استراتژی سیاست های اقتصاد کلان را نادیده می گیرد به بیکاری بالای نیروی کار و بهره برداری پایینتر از ظرفیت های موجود می انجامد. این امر به نوبه خود به خاطر ناتوانی قیمت های کلیدی در انطباق به اندازه کافی سریع به منظور ایجاد تعادل در بازار باعث بی کفایتی اقتصاد خرد می شود.
استراتژی اقتصاد باز:
در این استراتژی تخصیص منابع متکی بر نیروهای بازار و بخش خصوصی است که نقش برجسته ای را ایفا می کند اما با تاکید بر سیاستهایی که مستقیما بخش تجارت خارجی را تحت تاثیر قرار می دهند.