شرکت هوندا:
در اوایل دهه ۱۹۸۰ ، هنگامی که صنایع ایالات متحده برای کسب برتری سرگرم تلاش بود، هوندا فعالیت صنعتی خود را در این کشور آغاز کرد. در اواخر سال ۱۹۸۲، درست سه سال پس از آنکه این شرکت شروع به ساختن موتور سیکلت در ایالات متحده کرد، به عنوان نحستین شرکت ژاپنی، تولید اتومبیل رانیز در این کشور آغاز نمود. هنگامی که کارخانه اتومبیل سازی هوندای امریکا، رسما درهای خود را در ماریزویل، واقع در ایالت اوهای گشود، این سازنده پیشرو موتور سیکلت در جهان، به عنوان پیشتاز صنایع اتومبیل قدم در راه شناساندن خویش برداشت و به خوبی پیش رفت. این کامیابی و پیشرفت برای شرکتی که تا اوایل دهه ۱۹۶۰، حتی یک اتومبیل هم تولید نکرده بود، شاهکاری تمام عیار به شمار می رفت.
شرکت هوندا موتور: آغاز کار ـ در سال ۱۹۴۶:
مردم ژاپن، کشوری که جنگ آن را در هم شکسته بود، در تلاش آن بودند تاسرزمین خویش را از میان خرابه ها و پاره سنگ های باقیمانده از جنگ، بازسازی کنند. از آن هنگام که دشمن آخرین بمب ها را فروریخته بود، به زحمت یکسال می گذشت و برای نگاهداری آنچه که باقی مانده بود واز میان بردن یادآوری های سهمگین، کاری بسیار انجام گرفته بود. با این وجود، هنوز بخش بیشتر شهر، خرابه بود. حمل و نقل، توکیو شامل وسایل نقلیه موتوری دودزایی می شد که زا زغال کار می کردند.
و یا خودروهای پرسر و صدا خیابانی که به محض توقف وسوار کردن یک مسافر، احتمال خاموش شدن آنها می رفت، و در پی اینها دوچرخه بود. دوچرخه نه تنها فراوان بود بلکه هم برای جابه جا رکدن دوچرخه سورا و هم بار ، با سرعتی به ظاهر زیاد، وسیله ای مناسب بود. در عین حال، چندان مهم نبود که دوچرخه سوار چقدر می توانست با اراده باشد، زیرا قادر نبود بار زیادی را حمل کرده و یا راهی دور را بپیماید. آن سال، چیروهوندا، که مردی چهل ساله بود، موسسه تحقیقات فنی هوندا را پایه گذاری کرد.
او در این محل، موتورهای درون سوز و ماشین ابزارهای کوچک می ساخت تا از آنها برای تولید دوچرخه های موتوری استفاده کند. وضع نمی توانست از این بدتر باشد، هوندا به اندازه کافی سرمایه نداشت و در شرف ورود به صنعت پر ازدحامی بود که در آن هنگام، به تخمین ۲۵۰ رقیب داشت. هوندا مردی بود که تحصیلات رسمی چندانی نداشت و در امر مدیریت یا تجارت نیز دارای مهارتی نبود و اگر مشاورانی در برنامه ریزی یا بازرگانی می داشت، اورا اندرزها می دادند که جلو سرمایه گذاری تازه را بگیرد و آنچه راهم که به کار گذاشته است از خطر برهاند.
سوئی چیرو هوندا ـ مردی که عاشق مکانیکی بود:
سوئی چیرو هوندا، پسر آهنگری فقیر در روستای کوچک کومیو بود. این روستا در ۲۷۰ کیلومتری جنوب غربی توکیو قرار داشت. پدرش در کنار کار آهنگری به تعمیر دوچرخه نیز اشتغال داشت. پسر جوان، همراه با صداهای کوبنده پتک برسندان بزرگ می شد و شاید این زمینه ای بود که به تدریج عشقی جاودان به مکانیکی را در او بوجود آورد. سوئی چیرو هوندا حتی پیش از ورود به مدرسه در تعمیر دوچرخه به پدرش کمک می کرد.هنگامی که هوندا به آگهی کوچک استخدام شاگرد، در یکی از مجلات تجارتی برخورد و به آن پاسخ داد، به ناگاه دست از تحصیلات رسمی کشید. او در سن شانزده سالگی عازم توکیو شد تا در یک تعمیرگاه کوچک اتومیبل موسوم به آرت شوکائی دوره شش ساله شاگردی را بگذارند.
هوندا ـ شرکتی یکه و تنها:
سیستم تازه پخش موتور سیکلت، سیستمی بدون نقص بود و وجود آن باعث شد تا تعداد موتور سیکلت های فروخته شده، از ۲۳۸۰ دستگاه درسال ۱۹۵۱ به ۹۶۵۹ دستگاه در سال ۱۹۵۲ افزایش پیدا کند. در سال ۱۹۵۳، فروش هوندا بارقم ۲۹۷۹۷ دستگاه سر به آسمان کشید و در سال ۱۹۵۴ این رقم به ۳۰۳۴۴ دستگاه افزایش پیدا کرد. در همین سال بود که شرکت هوندا موتور، به شرکت سهامی عام مبدل شد. هوندا و فوجی ساوا هر دو باور داشتند که اگر شرکت تنها متعلق به خانواده آنها باشد، کارکنان انگیزه چندانی جهت انجام کار برای آنان نخواهند داشت، ولی بر عکس، برای پیشرفت سازمانی که از آن خودشان باشد، شوق بیشتری خواهند داشت.