برداشت اقتصاد نهادگرا و مطالعه اقتصاد اسلامی:
با توجه به پیچیدهتر شدن مسائل اقتصادی، لزوم نگاه چند بعدی به مسائل اجتماعی بر اساس چارچوب تحلیل بین رشتهای هرچه بیشتر روشن میشود. اقتصاددانان نهادگرا از اوایل قرن بیست بر این مسئله تأکید داشته و تلاشهایی در جهت تبیین آن صورت دادهاند. در این مقاله با توجه به تجربیات ادبیات اقتصاد نهادگرائی به ارائه چارچوبی برای تحلیل مسائل اقتصاد اسلامی میپردازیم.
این مقاله با توجه به دیدگاه نهادی به بررسی نهاد مالکیت میپردازد و سپس با ارائه تحلیل نهادی از مدل تعادل عمومی والراس امکان نگاه وسیعتر در اقتصاد اسلامی را فراهم میآورد. در نهایت برخی درسها برای اقتصاد اسلامی و رویکرد به برنامههای تحقیقاتی آینده مشخص خواهد شد.
وظایف نهادها:
لین و نوجنت (۱۹۹۵) دو وظیفه اساسی برای نهادها را ذکر میکنند: اقتصادی کردن و توزیع مجدد. اقتصادی کردن به کاهش هزینههای معاملاتی توسط نهادها اشاره دارد. این هزینهها شامل مذاکرات در قرارداد و گرفتن اطلاعات درباره فرصتهای مبادله، نظارت برقرار داد و هزینههای دادرسی وقتی که یک طرف شروع به تقلب میکند میباشد.
نهادها از طریق ایجاد قانون و نظم باعث میشود که تولید و تجارت بدون داشتن عواملی برای ورود به فعالیتهای پرهزینه شکل بگیرد. نظام مبادله پولی هزینه حمل و نقل را میکاهد زیرا یک کالای فیزیکی نمیتواند در قبال یک کالای فیزیکی دیگر مبادله شود. اخلاق تضمین میکند که افراد از یکدیگر دزدی نخواهند کرد حتی در شرایطی که امکان چنین کاری را دارند (Ola olsson, 1999).
نهادها و تأثیر آن در اقتصاد اسلامی:
نهادها اعم از رسمی و غیررسمی در بستر سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی شکل میگیرند که ناشی از آداب و رسوم، اصول و قواعد، جهانبینی و ایدئولوژی، قوانین عرفی میباشد. به یقین در این میان نقشی که مذهب در تأثیر بر اقتصاد و کارگزاران آن ایفا میکند بسیار فراگیر و عمیق خواهد بود. ویلیامسون در تحقیق خود به چهار سطح تحلیل اجتماعی اشاره میکند. سطح اول جایی است که هنجارها رسوم، اخلاقیات و مذهب جای دارند. در سطح دوم که به عنوان محیط نهادی یاد میشود با گذر از محدودیتهای غیررسمی قواعد رسمی مانند قانون اساسی، حقوق مالکیت و قواعد عادی شکل میگیرد.
سطح سوم نهادهای اعمال مدیریت خواهد بود. مدیریت قراردادها و واکنشهای حل اختلاف با هدف شفاف کردن و اقتصادی کردن نهادها به وجود میآیند. در سطح چهارم از ابزار بهینگی و تحلیل نهایی استفاده میشود و بدین منظور بنگاه به طور نوعی یک تابع تولید در نظر گرفته میشود. تحلیل نئوکلاسیک در این سطح کارا عمل میکند (الیور ویلیامسون، ۱۳۸۱).
نهاد مالکیت:
همانگونه که اقتصاددانان نهادگرا تأکید دارند یکی از نهادهایی که نقش بسزایی را در عملکرد اقتصادی ایفا میکند نهاد مالکیت است. نورث نهاد مالکیت را اینگونه تعریف میکند: «نهاد مالکیت مجموعهای است از حقوق که به بررسی قوانین استفاده از داراییها و درآمدهای ناشی از آن و توانایی انتقال یک دارایی یا منبع مولد ثروت میپردازد» (واگلاس نورث،۱۳۷۷). اگر توان چانهزنی اولیه را مفروض انگاریم، آنگاه وظیفه قوانین تسهیل مبادله سیاسی و اقتصادی است برای مثال قوانین حق ثبت اختراعها و قوانین اسرار تجاری وضع شدهاند تا هزینه مبادلاتی را که به نظر میرسد مانع نوآوری و ابداع میشود، کاهش دهند.