وضع در لغت به معنی جعل، گذاشتن و قرار دادن است و در اصطلاح یعنی قرار دادن لفظی برای معنایی خاص مثلاً وقتی شخصی اسم فرزندش را حسین میگذارد یعنی لفظ حسین را برای کودک خود وضع کرده است.
موضوع یا لفظ حسین
موضوع له یا معنا کودک
واضع یا جاعل: پدر (شخصی که فرایند وضع را انجام میدهد) و کل این عمل گذاشتن اسم حسین بر روی کودک را وضع مینامیم. . م ۳۳۳ ق.م «بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم». قانونگذار (واضع) لفظ بیع را در برابر «ملیک عین به عوض معلوم » (معنا) قرار داده است. اصول فقه، فن یا دانشی است که روش استفاده از منابع فقهی را در فقه اسلامی دربردارد. پیشینه تاریخی این دانش به بعد از درگذشت پیامبر اسلام بازمیگردد.
اصول فقه علمی اسلامی است که در آن قواعد استنباط احکام شرعی مورد بحث قرار میگیرد. این دانش کمابیش مانند نسبت میان منطق برای فلسفه است و در زمان حاضر همانندترین دانش به آن در غرب، دانش هرمنوتیک است. اصول فقه یک عبارت به صورت ترکیب اضافی است که از دو جزء ساخته شدهاست: اصول و فقه کلمه اصول جمع اصل است که معنای لغوی و اصطلاحی دارد.
- معنای لغوی: تهانوی اصل را اینگونه تعریف میکند: «اصل چیزی است که چیز دیگری بر ان بنا میشود.»
- معنای اصطلاحی: اصل در اصطلاح فقیهان و اصولیان در یکی از معانی زیر بکار میرود:
مخالف فرع. مثلاً در باب قیاس گفته میشود که شراب اصل است برای نبیذ به این معنا که حکم نبیذ از حکم خمر استفاده میشود. راجح و ظاهر. همانند این که حقیقت اصل مجاز است. مثلاً زمانی که امر دایر باشد بر این که کلامی را بر معنای حقیقی ان حمل کنیم یا معنای مجازی آن، حمل بر حقیقت اصل است. دلیل (کاشف از چیزی و راهنمای بدان چیز). یعنی دلیل اثبات حکمی را همان اصل یا دلیل میگویند. قاعده. یعنی پایهای که چیزی بر روی آن قرار میگیرد. چیزی که برای تشخیص پارهای از احکام ظاهری یا تشخیص وظائف مکلف در جایی که دسترسی به حکم واقعی میسر نیست قانونگذاری شده باشد.
همچون اصل استصحاب و اصل برائت. فقه در لغت به معنای فهم دقیق است. زمانی که به غایت و ذات سخنها و گفتار و کردار پی ببریم تفقه صورت گرفتهاست. فقه با گذشت زمان معنای محدودتری پیدا کردهاست چنانکه ابتدا به معنای احکام و دانشهای اسلامی یعنی عقاید و اخلاق و احکام فقه به کار رفتهاست و بعد از آن فقه باز معنای محدودتری پیدا کردهاست و به معنای علم به احکام شرعی فرعی از طریق ادله تفصیلی بکار رفتهاست.